♪♫Bubble Music♫♪
حباب موسیقی
این روزها زیادى ساکــت شده ام
نمى دانم چــرا حرف هایم به جای گلـــو
از چشـــم هایم بیرون مى آیند …
قلب های صاف رابطه مستقیمی با کاغذ های صاف دارند،
حواسمان باشد کاغذ را به دستانی بسپاریم که آخر کار
یک دفتر از خاطرات زیبا درونش نوشته شده باشد
نه کاغذی مچاله که هر قدر هم صافش کنیم رد خمیدگی ها رویش بماند.
پشت تلفن مرا جوابم کردی
گفتی به سلامت و خرابم کردی
یک مرتبه من تمامِ قد لرزیدم
آن دم که مرا شما خطابم کردی
بغضی به نواحی ی گلویم چرخید
وقتی که غریبه ای حسابم کردی
گفتم که دلیل رفتنت آخر چیست؟
گفتی که خداحافظ و آبم کردی
یک لحظه صدای بوق ممتد آمد
گفتم که الو، ولی جوابم کردی
یه وقتایی که دلت گرفته ؛
بغض داری ،
آروم نیستی !
دلت براش تنگ شده ....
حوصله ی هیچكسو نداری !
به یاد لحظه ای بیفت که :
اون همه ی بی قـراری های تو رو دید؛
اما ....
چشمـاشو بست و رفت ... !!!
عشق و نفرت مانند دیدن نمک و شکر از دور است
تا نچشی تفاوت را نمی یابی
نویسنده:برده ولی آزاد
دلت كه گرفته باشد...
شادترین آهنگ ها، برایت روضه خوانی میكنند
شلوغترین مكانها، تنهایی ات را به رُخَت می كشند
و شادترین روزها، برای تو غمگین ترین روزهاست
دلت كه گرفته باشد...
نقض میشود همه ی قانون ها
دل كجـــا... قانون كجـــا
مدتها طول میكشد تا خاك بگیرد خاطره های رنگارنگ
میگذاری تار شود این خاطره ها
اما یك خواب ِ ناغافل، گرد و خاك تمام خاطره ها را می گیرد !!
میشود مثل روز ِ اول
میشود خاطره های ناب
زخمها تازه میشود باز ...
يه دختر كوری تو اين دنيای نامرد زندگي ميكرد .اين دختر يه دوست پسری داشت كه عاشق اون بود .
دختره هميشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بينا بودم هميشه با اون می موندم .
يه روز يكی پيدا شد كه به اون دختر چشماشو بده. وقتی كه دختره بينا شد ديد كه
دوست پسرش كور شده . بهش گفت من ديگه تو رو نمي خوام برو. پسره با ناراحتي رفت
و يه لبخند تلخ بهش زد و گفت : مراقب چشمای من باش .
سکوتـــــــ پشت گوشی تلفن سنگین ترین سکوتهاستــــــــــ.
نه از دستـــــــــــ ها کاری ساخته است ؛
نه از چشــــم ها...
کجایی مرگ؟ چرا دیگر سراغ از من نمی گیری؟
کجایی مرگ؟ مگـــر از مـن گــریزانی؟
چنان دلشوره دارم من،چنان دلتنگ دیدارم!
که گویی آسمان هم از حضورم شکوه ها دارد!
دل من خواب می خواهد کمـے آرامش مـطلق!
بیا ای مرگ،بیا از غـــــم رهـــایم کن...
اينجا سرزمين واژگان واژگون است:
جايي كه گنج،جنگ مي شود
درمان ، نامرد مي شود
قهقه، هق هق مي شود
اما درد همان درد است...
تا حالا کفشاتو نگاه کردی ؟؟ دو تا عاشق.دوهمراه که بی هم می میرن.با هم خاکی میشن,بدونه هم زیره بارون نمیرن, کاش آدما هم یه کم از کفشاشون یاد بگیرن
وقتی ردِپای احساس خود را در قلب کسی باقی بگذاری
بیشتر از حاضرین ، حاضر خواهی بود
حتی اگر غایب باشی ...
دلم به اندازه تمام روز های پاییزی گرفته است ....
آسمان چشمانم به اندازه تمام ابرهای بهاری بارانی است....
قلبم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستانی یخ زده است...
اما وجودم در کوره داغ تابستانی می سوزد...
چه چهار فصلی است سرزمین دقایق من ...!!!
Design By : Pichak |